طنین طنین ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
ترانهترانه، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

رازدونه های یه مامان برای دو دخترش

رازدونه شماره شصت و دو ( دغدغه های مادارنه : محل خواب کودک ،از شیر گرفتن کودک)

1391/5/4 23:19
نویسنده : مامانش
415 بازدید
اشتراک گذاری

مامانا از وقتی مامان می شن یه عالمه فکر و دغدغه هم با تولد بچه در ذهنشون متولد میشه ، یه عالمه سؤالهایی که برای یافتن پاسخ مناسب براشون حسابی سردرگم می شن و در دو راهی های بدی قرار می گیرند ، دو راهی هایی که یک سمتش احساسات مادرانست و سمت دیگرش حرفای توی کتابها  و حرفای متخصص ها و مامان ها و مامان بزرگ ها ،که البته اگر مامانی خیلی خوش شانس باشه ، طوری میشه که احساسات خودش و میل خودش با این حرف و حدیث ها یکی می شه ، که معمولا ً کم پیش میاد و از هر سمتی ایده و نظر و تجربه ای دریافت میکنه.

از جمله ی این دغدغه ها محل خواب کودک و زمان از شیر گرفتن کودک هستند.

خوب من هم الان یک مادرم و  فارغ از این دغدغه ها نیستم .

از همون موقع که خدای مهربون تو ماهی کوچولوی قشنگ مامان رو توی دلم گذاشت و شما اون توو، شنا کردن و رشد کردن رو آغاز کردی، انواع دغدغه های پرورشی و تربیتی؛ از جمله این دو مورد به سراغ من اومد و به هر مادری رسیدم و به هر کتاب و هر مقاله ای رسیدم برای پیدا کردن یه جواب قانع کننده چنگ انداختم ولی ؛ گشتیم نبود ، نگرد نیست!!!!!!!!! بله نیست؟!! خوب من چه کار کنم، هر شخصی  بنا به میل خودش نظر و ایده ای داره .

در هر حال من از اول اول دوتا چیز بی نهایت برام مهم بودند ، اینکه شما یک با شادی و دو با آرامش بی نهایت بزرگ بشی، دوست دارم از این بابت وقتی بزرگ میشی سرمایه ی غنی ای داشته باشی ، که همیشه پشتیبان و انرژی دهنده ی تو در مقابل امتحاناتی باشند که بعدها در بزرگسالی با اونا روبرو میشی.

به نظر من، آدمها تنها فرصتی که  برای چشیدن طعم واقعی آرامش و شادی رو دارند، سالهای کودکی هست و خیلی باید کودکی خوش شانس باشه که بتونه از این فرصت نهایت بهره رو ببره ، چون گاهی دست روزگار و گاهی هم غفلت ها و آگاهی های کمه والدین از اصول صحیح تربیتی، بعلاوه ی دلسوزی ها و محبت های بی نهایت و حساب نشده و یا گاهی حساسیت های بی حد و غیر منطقی این فرصت ارزشمند رو از کودکان می گیره.

به هر حال هر وقت کم آوردم سراغ این اصل خودم رفتم و سعی کردم بر اساس اون بهترین تصمیم رو بگیرم.

و حالا در مورد دو موضوع مطرح شده.

من خودم هم از لحظات شیر دادن به تو و از لحظاتی که در کنارم خوابیدی وجودم پر از عشق و آرامش و شادی میشه ، دیگه معلومه که به تو چی می گذره ،پس این یعنی اینکه فعلا ً قصد ندارم این موقعیت های ارزشمند رو از خودم و شما بگیرم  و به نظر من این تصمیم حتی اگر عواقبی داشته باشه ، به عشق و آرامش و شادی ای که داریم کسب می کنیم ،می ارزه.

مگه نه فرشته کوچولوی مامان؟!!!!!

مطمئنم جواب تو هم مثبته ، یعنی یقین دارم که مثبته.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان نورا
5 مرداد 91 15:49
مرسي گلم كه اومدي وب ما
خدا شما رو حفظ كنه

شير دادن محشره .......... غم منم همينه


ممنون از محبتت
مامان نورا
5 مرداد 91 15:52
وقتي بهش شير ميدي مارو دعا كن...........


محتاجم به دعا خانمی
دیناز
8 مرداد 91 3:38
من که به دخم شیر میدم واسه اینکه عاشق این کارم . دختر گلم هم لطف میکنه که میخوره .
خیلی رووش طربیتت رو دوست دارم.
من همش اون پایین دنبال قسمت ننظرا میگشتم


منم خودت رو خیلی دوست دارم،دوست خوبم.
الهام مامان آوینا
15 مرداد 91 15:43
سلام. ممنونم که رفته بودید رای داده بودید ولی تو این مسابقه باید یه نفر را انتخاب کنید... میشه خاله به من رای بدید؟
سپیده
16 مرداد 91 15:21
سلام. با تشکر از رای شما