طنین طنین ، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره
ترانهترانه، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

رازدونه های یه مامان برای دو دخترش

رازدونه شماره هشتاد و هفت ( 25 ماهگی )

1392/2/20 16:13
نویسنده : مامانش
498 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان با کلیییییییییییییییییی تاخیر اومدم که بگم

 

25 ماهه شدنت مبارک ،عمر مامان

 

تاخیرم خیلی علت ها داشت ، تمرکزم روی زبان خوندن و درگیری کاری بابا ،طی این دو هفته که اصلا ً نمی دیدیمش و خیلی موارد دیگه، ولی خوب بالاخره اومدم .

اومدم و می خوام اگر ذهنم یاری کنه ، کمی از این ماه بگم. از این ماه عجیب و غریب.

چرا عجیب و غریب ، به این خاطر که با ورودت به 2 سالگی ، یکدفعه کن فیکونی شد و رفتارهای جدیدی از تو نمایان شد.کمی از اون دختر آروم و مطیع بودنت فاصله گرفتی و انرژیت چند برابر شد و همین طور کنجکاوی هات و از اون مهم تر ، مقاومت هات در مقابل خواسته های ما و " نه " گفتن های مداوم.

اولش واقعاً برامون عجیب و حتی سخت بود ، ولی الان کمی بهتره و تا حدودی باهاش کنار اومدیم. اینم یک دوره ست مثل خیلی دوره های مهم دیگه در رشدت که باید در نهایت آرامش و صبوری و آگاهی و با واکنش های صحیح از جانب من و بابا ، به پایان برسه ،تا نتیجه اش ایجاد یک سری صفات مثبتی مثل

" استقلال" ،" اعتماد به نفس " ، " خود باوری " و ... در شخصیت شما باشه.

ولی خوب حقیقتا ً سخته. تحمل این همه مخالفت و مقاومت از  جانب شما ، در مقابل خواسته های مامان و بابا.

حالا در این میون تصمیم گرفتیم ، آموزش آداب دستشویی رفتن رو هم آغاز کنیم.

وای چی بگم ، این هم یک فشار مضاعف بود ، خصوصا ً اینکه باید اعتراف کنم که بدلیل تحت فشار بودن از سمت اطرافیان برای این قضیه که چرا شما رو هنوز از پوشک نگرفتم ، برای رهایی از زیر فشار این کنایه ها و دم به دم تذکر دادن ها از سمت دوست و آشنا و ... ، تصمیم گرفتم این فرایند رو آغاز کنم ، ولی ظاهرا ً شما هنوز آمادگی کامل رو بدست نیاورده بودی و این فشارها باعث اذیت هر سه تای ما شد و بعد از مواجه شدن با بیماری اخیر ( تب خفیف و بهم خوردن وضعیت مزاجی)شما ، تصمیم گرفتم برای مدتی خودم و شما رو رها کنم ، تا این فشارها رو دور کنیم و بعد با آرامش بیشتری در صورتی که شما آمادگی رو کسب کرده باشی ، آغاز کنیم.

بعقیده ی من مرحله ی رسش  جهت کنترل مجاری ادراری ت هنوز کامل نشده و همین قضیه باعث میشه ، نتونی زمان دقیق  جهت بردن به دستشویی رو اطلاع بدی و همین قضیه باعث میشه دلت بخواد همچنان پوشک بشی. چون شدیدا ً به پوشیدن پوشک تمایل داری.

در این مدت ما در یک زمان بندی مشخص شما رو به دستشویی می بردیم . اما گاهی با مقاومت رو برو می شدیم و بعد  شما  کارت رو خارج از دستشویی انجام می دادی و کارهای من و بابا رو چند برابر می کردی و خودت و ما رو ناراحت می کردی و این بر فشارها می افزود، خیلی انگشت شمار در این مدت خبر دادی که به دستشویی ببریمت. به همین علت به نظر می رسه هنوز از نظر عصبی به اون کنترل دست پیدا نکردی ، که خوب طبیعیه ، و این کاملا یک مسئه ی عصبی و جسمانی هست  که در بچه های مختلف متفاوته و ربطی به هوش کودک و شایستگی مادر نداره ، اما ای کاش همه ی آدمها می تونستن این نکات رو درک کنند. اسفااااااااااااااااااااا

 

اما این وسط نکته ی مثبت دیگه افزایش شیرین زبونی هات بود . فدات بشم که اینقدر قشنگ صحبت میکنی و کلی شعر بلدی و دعا بلدی ولی خوب معمولا ً همین طوری نمی خونی ، یا باید همزمان با من یا سی دی ها بخونی ، یا وقتی تو دنیای خودتی و مشغول بازی ، آموخته هات رو با خودت مرور میکنی.

در این ماه موهات رو هم کوتاه کردم. واسه ی اینکه نمی گذاری موهات رو شونه کنم و گیره بزنم و از اون بدتر سر شامپو زدن هم کلی فیلم داریم و قبل از حموم رفتن کلی خط و نشون می کشی که

" مامان سر طنین شامپو نزنیاااااااااااااا  "

خلاصه این شد که این شکلی شدی . ماه و ناز و خوردنی :

ماجرای دیگه ی این ماه ، چندین برابر شدن !!!!علاقه ی شما به لوازم آرایشی مامانگریه هست.

یعنی گریه ی من رو در میاری تا میام آرایش کنم ، " مامان بده،مامان بده "  و کافیه من ناغافل یکی از وسایلم رو روی میز توالت جا بگذارم، همچین می دوی که برداری . خلاصه اوضاعی دارم با تو ، سر آرایش کردن.

اینم مدرک.

 

اما سرگرمی های جدید این ماهت :

این باکس شکل ها و بندها از مجموعه وسایل آموزشی گلدونه ها ، که چندان مورد توجهت واقع نشد. چون یک کمی سخته و فکر کنم واسه 2-3 ماه دیگه ات بهتر باشه.

اما در عوض این پازل چوبی خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی زیاد مورد علاقه و توجهت قرار گرفت و خیلی زود یاد گرفتی و خیلی سریع این 6 پازل 11 تکه رو درست میکنی و خیلی  دوستش داری.

رنگ آمیزی هم از برنامه های جدید بود ،که خیلی مورد توجه و استقبال شما قرار گرفت. خصوصا ً با مداد شمعی ، که البته چون گاهی حواست پرت میشد و به جای کتاب ،روی دیوار خط می کشیدی ، سریع تنبیه می شدی و مداد شمعی هات جمع می شد.

یک مورد خیلی خاصه دیگه که در عکس ها هم مشخصه، علاقه ی  شدید شما به پوشیدن پیراهن و دامن ، یا بقول خودت " چین چین " بود ، که در این ماه باهاش مواجه شدیم ، بطور ناگهانی به شدت از پوشیدن شلوار ممانعت می کردی و فقط  " چین چین " می خواستی ، خونه و بیرون و ...  . اوایل هم که فقط دلت می خواست لباسای مهمونی رو توی خونه هم بپوشی.

خلاصه که چه اوضاعی داشتیم تا این دوره رو پشت سر گذاشتیم که به شما یاد بدیم ، لباس خونه و مهمونی متفاوته و نباید لباس مهمومی رو توی خونه بپوشی و اینکه برای پارک رفتن باید شلوار بپوشی، اگر نه پشه ها نیشت می زنن یا می افتی زخمی می شی و خلاصه بالاخره بعد از 3-4 هفته، یک کمی اوضاع بهتر شده و حساسیتت کمتر شده و شلوار رو هم می پوشی و چین چین های خونه و مهمونی رو تشخیص می دی و دیگه خیلی به ندرت بهونه ی چین چین های مهمونی رو جهت خونه می گیری.

من و بابا رو بگی ، به انواع و اقسام شکل های زیر دچار شدیم در این یک ماهه:

تعجبسوالگریهناراحتکلافهکلافهکلافه(این که شدید بود)قهرمتفکرابلهابله

ولی اکثرا با همکاری و مشورت با هم به اینجا می رسیدیم:

لبخندماچتشویقهوراگاوچران

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامانی درسا
7 تیر 92 2:42
مامانی خیلی وقته ننوشتین امیدوارم هر جا هستین سلامت و خوش باشین
مامانی درسا
3 مرداد 92 3:21
عزیز دلم نیستی کچایی؟؟؟؟؟[


خیلی مشغول بودم عزیز.ممنون که همیشه به یاد من و طنین هستی. بوس
محراب و مليكا
6 مرداد 92 11:53
خاله قربونش بشه دوست عزیز مليكا در جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم به وب دخترم بیاین ( آرشيو مطالب ) و لطف و مهربونی خودتونو از ما دریغ نکنید. كد 576 رو به 20008080200 پيامك كنيد . اگه قبلا از شماره خودتون راي دادين لطف كنيد از يه شماره ديگه برا دخترم بفرستيد . امروز كه نتايج رو ديدم رتبم خيلي پايين بود حقيقتش دلم خيلي شكسته . لطف كنيد به دخترم راي بدين و اگه ميشه به دوستان و آشناهاتون هم بگين به دخترم راي بدن كد 576 . ممنون كه دلم رو نشكستين http://mehrabmanezendege.niniweblog.com/