رازدونه شماره بیست و هفتم(تولدت مبارک عشقم،نفسم، زندگیم)
عشق مامان کی بوده ،نفس مامان کی بوده ، جون مامان کی بوده ........................طنین خانمی بوده. عشق مامان و بابا تولدت مبارک (علت دیرکرد تبریکم رو توی راز دونه قبلی گفتم ) با وجود تمام حرص و جوش هایی که از اوضاع شلوغ و درهم خونه و شرایط سختی که واسه همین تولد ساده ای که در ذهن داشتم ،واسم پیش اومد ،ولی باز خود تولدت الهی شکر نسبتا ً خوب برگزار شد ، هر چند دوست داشتم از این بهتر برگزار میشد ،البته با حفظ همین سادگی ،به هر حال باز هم الهی شکر: الهی شکر که یک ساله شدی. الهی شکر که می خندی. الهی شکر که می بینی و با چشمای قشنگت واسه مامان ناز و عشوه میای. الهی شکر که حرفامون رو می شنوی و تکرار میکنی و بهش...