رازدونه شماره شصت و یک (یک روز با طنین خانم)
یک روز با طنین در آخرین روزهای ماه پانزدهم زندگی صبح ها اگه من حدود 8- 8:30 بیدار بشم ، شما 9-9:30 از خواب پا میشی و اگر من تا 9-9:30 بخوابم،شما ،حدود ساعت 10 بیدار میشی. دیروز ،مشغول دعا خوندن بودم که یه صدای دلنشین شنیدم: " مامان " نفس مامان ، نمی دونی اول صبح چه حس و حال قشنگی رو بهم هدیه کردی. دویدم سمت اتاق خواب و بغلت کردم و کلی فشارت دادم و قربون صدقه ات رفتم. طبق معمول زودی از بغل مامان پریدی بیرون و با دستای کوچولوی قشنگت روی نزدیکترین بالشت کوبیدی ، این یعنی اینکه" مامان رختخواب ها رو مرتب کن " ، تو چشمای قشنگت نگاه کردم و با حالت سوالی گفتم": رختخواب ها رو مرتب بکنم ؟" و شما سرت رو به نشانه تأیید پایین و بالا...
نویسنده :
مامانش
22:59