رازدونه شماره شانزده(دردهای پر رمز و راز)
دلم می خواد اینقدر وقت داشتم که می نشستم و با آرامش با تو دل به دل می شدم و از ناگفته های دلم با تو می گفتم و می نوشتم و می نوشتم و می نوشتم و می نوشتم....... . اما پر از درد و استرسم،دردم درد زنانه ست ، دردی که با هر زنی از بلوغ در مسیر زندگیش همگام میشه و هر ماه به سراغش میاد و یک هفته،ده روزی ، درد جسم و روح رو برای اون به همراه میاره و این رازدونه رو به خاطر بسپار تا هر موقع زمانش رسید بیشتر برات از این همراه پر درد بگم ، پر دردی که پر از حکمت هم هست، در حقیقت در این دنیا هیچ دردی بی حکمت نیست و هیچ حکمتی بی درد نیست. "بلایی عنایتی،ظاهره نار و نقمة و باطنه نور و نعمة" ...