رازدونه شماره سه (خستگی مامان)
به ساعت کنار متن این رازدونه نگاه کن .
خیلی خستم ، چشمام به سوزش افتاده ، تا الان داشتم تکالیف دانشجوها رو نمره می دادم و البته در کنارش در اینترنت مطالبی رو جستجو می کردم از جمله نحوه استفاده از جوانه گندم در غذای کودک، اتفاقا در جستجوها مطالب خوبی رو هم پیدا کردم ، سعی میکنم برخی رو در وبلاگت قرار بدم تا بقیه مامانایی که مثلا ً من دوست دارند وزن گیری نی نی های نازشون بهبود پیدا کنه از اون بهره بگیرند.
خستم خیلی خستم.ولی چاره ای ندارم جز اینکه در این ساعت ها به این کارها برسم.چون دختر ناز و مهربونم در طول روز به من نیاز داره باید در کنارش باشم و یا در فکر تهیه غذایی برای خودش یا بابا و مامانش باشم.
الهی شکر رشد حرکتی شما خیلی خوب بوده ، بطوری که بابای مهربونت پیش بینی کرده که تو تولد یکسالگیت خودت مستقل راه می ری. به امید خدا، و البته همین رشد حرکتی خوبت ، با عث شده تو توانایی سر زدن به هر جایی رو داشته باشی ، و کنجکاویت هم این ......
خیلی خستم بقیه اش رو بعد می نویسم.
شبت به خیر عزیزکم